۱۱/۲۰/۱۳۹۵

شترسواری دولا دولا نمی‌شود



گروهی‌ از اصلاح‌طلبان و چهره‌هایی که در جنبش سبز آسیب دیدند با امضای طوماری خطاب به نمایندگان مجلس و سران سه قوه خواستار پی‌گیری رفع حصر از رهبران جنبش شده‌اند. این اشخاص، از مهم‌ترین چهره‌های جریان اصلاح‌طلب و مجموعه‌ای از مقبول‌ترین چهره‌های جنبش سبز هستند که زحمات، پایداری و مقاومت آنان هیچ گاه از خاطر فراموش نخواهد شد. با این حال، من گمان می‌کنم در چهارچوب یک کنش سیاسی، نامه اخیر دارای ایرادی اساسی است که کارآمدی آن را به شدت زیر سوال می‌برد.

در طرف دیگر، سیدمحمد خاتمی، برای دومین بار از زمان درگذشت آیت‌الله هاشمی بر لزوم وحدت ملی تاکید کرده است. آقای خاتمی در بخشی از سخنان اخیر خود آورده‌اند: «الان بهترین موقعیتی است که می‌توان برای همبستگی همه نیروها در مسیر منافع ملی و دفع و رفع تهدیدها و توطئه ها فراهم آورد». به باورم این اشاره به «بهترین موقعیت» از دو جنبه می‌تواند مورد بازخوانی قرار گیرد. نخست، درگذشت آقای هاشمی است و دوم، افزایش تهدیدات خارجی از جانب ترامپ که ضرورت وحدت در داخل کشور را بیش از هر زمانی پررنگ کرده است. با این حال، رویه‌ای که آقای خاتمی در پیش گرفته، یک تفاوت ظریف با نامه اخیر دارد. خاتمی در تمامی سخنان اخیر خود، با مورد خطاب قرار دادن رهبری نظام، از ایشان می‌خواهد که زمینه وحدت را فراهم سازند.

به باور من، هر جناح سیاسی که به واقع خواستار پایان بخشیدن به شکاف بی‌اعتمادی داخلی است و قصد دارد تا گامی عملی برای جبران این شکاف بردارد، طبیعتا باید از خودش شروع کند. مشخصا، پیام‌های آقای خاتمی نشان می‌دهد که ایشان آمادگی کامل برای گفت‌وگو با رهبری را از خود نشان داده و به تعبیری «دست دوستی» دراز کرده است. اما امضا کنندگان نامه اخیر، به صورت ضمنی حاضر به دراز کردن این دست دوستی نشده‌اند.

اگر ما توقع داریم که جناح رقیب با فراموش کردن گذشته و کنار گذاشتن کینه‌ها یا سوءتفاهمات پیشین وارد مسیری از ائتلاف و هم‌بستگی ملی شود، پیش از هر تصمیم دیگر، باید خودمان هم از هر جهت آماده ورود به همین مسیر باشیم. مشخصا نمی‌توان از رهبری توقع داشت تصمیم به رفع حصر رهبران جنبش بگیرد، در حالی که ما حتی حاضر نیستیم در سطح ارسال یک نامه و طرح درخواست با ایشان تماس بگیریم. منش اصلاح‌طلبی و کنار گذاشتن منطق حذفی یعنی نه تنها جریان حاکم نمی‌تواند منتقدان و یا دیگر جریانات سیاسی داخل کشور را حذف کند، بلکه به صورت اولی، باقی گروه‌های سیاسی نیز باید حضور جریان حاکم را به رسمیت بشناسند.

بدین ترتیب، به صورت شفاف و مشخص می‌توانم بگویم اگر نامه اخیر می‌خواست گامی متفاوت نسبت به دیگر اقدامات ۶ سال گذشته بردارد که هم در مساله رفع حصر موثر باشد و هم به نوعی آشتی ملی ختم شود، مخاطب آن نباید نمایندگان مجلس و یا سران قوا می‌بودند. در تمامی این سال‌ها بارها و بارها چه از جانب رییس جمهور و چه برخی نمایندگان تاکید شده که مساله حصر با نظر مستقیم رهبری تداوم یافته است. پس نامه نیز مشخصا باید خطاب به ایشان نوشته می‌شد تا هم موضوع را از جانب مرجع اصلی آن پی‌گیری کند و هم به صورت ضمنی نشان دهد که دست‌کم اصلاح‌طلب آمادگی و حسن نیت کامل برای یک وحدت فراگیر سیاسی را دارند. در غیر این صورت، درخواست پایان وضعیت فوق‌العاده از جانب حکومت و در مقابل بی‌علاقگی به گفت‌وگوی مستقیم فقط مصداق همان «شتر سواری دولا دولا» خواهد بود که بعید است به کسب نتیجه مطلوب کمکی کند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر