۵/۱۱/۱۳۹۵

کورس حماقت


  
بعد از شاهزاده سعودی، حالا نوبت به محمود عباس رسیده است که احمقانه‌ترین تصمیم ممکن در برابر ایران را اتخاذ کند. دیدار با سرکرده گروهی که احتمالا منفورترین، کثیف‌ترین و در عین حال، بی‌آینده‌ترین گروه منتقد حکومت است. کدام عقل سلیمی چنین نسخه‌ای را در برابر ایران توصیه کرده که یکی یکی دارد دامان سران عرب را می‌گیرد؟ من نمی‌دانم.

فقط یک چیز در این میان قطعی به نظر می‌رسد. سرنوشت خاورمیانه را تدابیر سیاسی و دیپلماتیک مشخص نمی‌کند. حالا ما با کورس حماقت و بی‌تدبیری مواجه هستیم. تمام طرف‌های درگیر (اگر ایران را راس یک طرف و عربستان را در کانون مقابل فرض کنیم) در اتخاذ سیاست‌های نادرست با هم رقابت گذاشته‌اند و فقط باید دید اشتباهات کدام یک مهلک‌تر است و زودتر به نابودی‌اش ختم می‌شود. یکی از جنایت‌کارترین دیکتاتور منطقه دفاع می‌کند. دیگری به سراغ گروه‌های بنیادگرا و تروریستی می‌رود. هر دو از آشوب و هرج و مرج در داخل کشور دیگری استقبال می‌کنند و هیچ یک باور ندارند که ناامنی هر گوشه‌ای از منطقه، امنیت کل کشورها را به خطر می‌اندازد. هیچ کدام نمی‌خواهند سر سوزنی از تاریخ درس بگیرند و به یاد بیاورند که همین رقابت‌های حماقت‌آمیز در نفرت پراکنی اروپا را درگیر دو جنگ خانمان‌برانداز کرد تا در نهایت، تمام طرف‌های جنگ، بر تلی از زمین سوخته به این نتیجه برسند که «با هم بودن بهتر از تلاش برای نابودی یکدیگر است».

حاکمان ارشد در ایران و عربستان اما، سال‌هاست که برای برتری بر یکدیگر تلاش کرده‌اند و هر کدام آقایی در منطقه را تنها در گروه حذف یا تضعیف دیگری جست‌وجو کرده‌اند. این روی‌کرد ستیزه‌جو حالا به حساس‌ترین مراحل تاریخی خود رسیده، تا جایی که اگر ادعا کنیم بیش از هر زمان دیگری به یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای نزدیک شده‌ایم بی‌راه نگفته‌ایم.

در این میان، گروه‌هایی که خود بیشترین سهم را در به آشوب کشیدن منطقه و نزدیکی خطر جنگ داشته‌اند، با ادعا «دفاع از امنیت» هنوز هم تلاش دارند تا عنان تمام سیاست‌گذاری‌ها را به دست بگیرند. نظامیان و جنگ‌طلب‌ها، جنگ به راه می‌اندازند تا از چماق ناامنی، استبداد حضور خود را توجیه کنند. آن‌ها به صورت مداوم انگشت اتهام را به سمت اشتباهات حریف نشانه می‌روند، اما هیچ وقت پاسخ‌گو نخواهند بود که در «کورس حماقت»، خودشان چه مزیتی به دشمن دارند؟ اگر دشمن جنگ‌طلب و جنایت‌کار است، کدام اقدام صلح‌طلبانه یا کدام تلاش برای پرهیز از خشونت است که شما را دارای مزیتی اخلاقی بر دشمن می‌سازد؟ اگر با دشمنی سر تا پا مرتجع و متحجر مواجه هستیم، کدام حرکت و سیاست ما عقلانی و مدرن بوده که ما را از گزند همین برچسب‌ها مصون می‌دارد؟


تجربه جدیدی نیست که به چشم می‌بینیم جنگ‌طلب‌های هر دو طرف، خودشان جنگ را به راه می‌اندازند و در عین حال خود را تنها سپر مدافع در برابر جنگ و ناامنی معرفی می‌کنند. تاریخ به ما می‌گوید که فرجام این دور باطل، فقط نابودی است. نابودی همه، نابودی منطقه. نابودی ما.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر