۱۰/۲۶/۱۳۹۴

۶ دلیل برای جایگزینی دشمنی آمریکا با عربستان



در حکومت‌های ایدئولوژیک نیاز به «دشمن» از ضروریات بقا به حساب می‌آید. این ضرورت ممکن است از شکلی به شکل دیگر تغییر کند، اما تصور ایدئولوژی بدون دشمن غیرممکن است. گذار از دوران اضطرار، یعنی تغییر موضوع سیاست به ملزومات و ضروریات زندگی روزمره. یعنی تدبیر معاش و این دقیقا پاشنه آشیل ایدئولوژی است. حکومتی که به زندگی روزمره مشغول شود وارد عرصه‌هایی خواهد شد که رقابت، عقلانیت، تدبیر و مصلحت معیارهای سنجش آن به حساب می‌آیند. اینجا دیگر جایی برای شعارزدگی و ماجراجویی نیست. تنها زیر سایه شوم ترس مداوم از دشمن است که هر کمبود و نارسایی را می‌توان بی‌اهمیت جلوه داد.

طی سه دهه نخست انقلاب این دشمن برای ما آمریکا بوده است. حال اما، پس از نرمش قهرمانانه و به دنبال رای رفراندوم‌گونه‌ای که ایرانیان در سال ۹۲ به مذاکره و توافق با «شیطان بزرگ» دادند، به نظر می‌رسد رفته رفته شاهد ظهور یک دشمن جدید هستیم. دشمنی آمریکا دیگر کارایی گذشته را ندارد. حالا عربستان است که از راه رسیده و امکانی را فراهم ساخته تا با هزینه‌هایی به مراتب کمتر، دیوار دشمن تراشی رنگ و جلایی تازه بیابد. گزینه جدید، به چندین و چند دلیل نسبت به دشمن پیشین مزیت دارد:

۱- توجیهات منطقی
دولت آمریکا، دست‌کم در دوره اوباما، بسیار  کم اشتباه ظاهر شده است. سال‌ها است که برای تقبیح رفتار آمریکایی‌ها ناچاریم به نمونه‌های دوری چون جنگ ویتنام یا کودتای ۲۸ مرداد ارجاع دهیم. جنگ عراق احتمالا آخرین اشتباه بزرگ آمریکایی‌ها بوده که آن هم برای ما فقط سود بود. حاکمان از راه رسیده عربستان اما آنقدر در تصمیمات منطقه‌ای اشتباه می‌کنند و چنان کارنامه سیاهی در دموکراسی و حقوق بشر دارند که توجیه دشمنی با آن‌ها بسیار ساده است.

۲- پشتوانه تئوریک
نزدیک به سه دهه طول کشید تا هژمونی گفتمان چپ، (در معنای غرب‌ستیزی‌اش) در جامعه نخبگان و روشنفکران ما کمرنگ شد. آمریکا ستیزی همچون تجسد امپریالیسم‌ستیزی در جامعه نخبگان ما از «پشتوانه تئوریک» کافی برخوردار بود. حالا اما اکثریت جامعه نخبگان ما از عادی‌سازی روابط با جهان غرب و البته آمریکا استقبال می‌کنند. در نقطه مقابل، هرقدر در ضرورت جهانی‌سازی و پیوند با جهان غرب بنیان‌های تئوریک تولید، انباشت و ته‌نشین شده، گفتمان تنش‌زدایی در منطقه نورس، نحیف و فاقد ابعاد تئوریک و کانون‌های گفتمانی است. می‌توان حدس زد که شمار قابل توجهی از نخبگان خاموش از تنش‌های ایجاد شده در منطقه راضی نیستند، اما در برابر دستاورد عادی‌سازی روابط با غرب سکوت را ترجیح داده‌اند. گروه دیگر شهامت ایستادگی در برابر سیل اقبال عمومی از نظامی‌گری در منطقه را ندارند. آن عده هم که قصد اعتراض دارند نمی‌توانند حول یک گفتمان منسجم متحد شوند. سال‌ها جدال با ابدقدرت‌های جهان سبب شده تا حتی نخبگان و روشنفکران ما نیز از تدبیر کافی برای چگونگی مواجهه با خرده بازیگران منطقه‌ای بی‌بهره باشند.

۳- توان رقابت نظامی
اگر ارضای روانی و کودکانه با داستان‌های نفوذ سردار آریایی به دالان‌های پنتاگون را نادیده بگیریم، عقلا و نیمه عقلای قوم می‌دانند که وضعیت توازن قوای ما با دشمن قبلی به چه صورت است. در برابر دشمن جدید اما به احتمال فراوان توان پایداری نظامی داریم و حتی می‌توانیم به پیروزی هم خوش‌بین باشیم. این امید به قدرت نظامی، روحیه پیاده‌نظام ایدئولوژیک را بالا نگه می‌دارد.

۴- بستر تنفر
ایجاد نفرت از آمریکایی‌ها، اگر هم مقدور باشد نیازمند هزینه‌های گزاف تبلیغاتی است. در مورد اعراب، ریشه‌های تاریخی، فرهنگی و حتی گرایش‌های نژادپرستانه فراوانی وجود دارد که یک بستر مناسب برای نفرت پراکنی را آماده ساخته است. در این مورد، گروه‌های بسیاری بدون نواختن حکومت هم آماده به رقص هستند!

۵- منافع اقتصادی
کسی فراموش نمی‌کند که «نرمش قهرمانانه» محصول «تحریم‌های وحشیانه» بود. امروز دیگر اکثر قریب به اتفاق ایرانیان می‌دانند که با قدرت اول اقتصاد جهان نباید شوخی کرد. اما عربستان به صورت مستقیم یک شریک تجاری به حساب نمی‌آید. دست‌کم نه آنقدر که نتوانیم قیدش را بزنیم.

۶- نفوذ فرهنگی
دست‌آخر اینکه وقتی فرزندان ایرانی از خردسالی با تماشای کارتون ابرقهرمانان آمریکایی بزرگ می‌شوند، اهل هنر برای اعلام نتیجه اسکار گوش به زنگ می‌ایستند و تحصیل‌کردگان مملکت رویای دریافت بورسیه تحصیلی از آمریکا را دارند، کسی که از دشمنی با فرهنگ آمریکایی سخن بگوید بیشتر خودش را مضحکه و بدنام کرده است. در مقابل، تنها نفوذ فرهنگی اعراب در کشور ما دین اسلام بود که آن هم به مدد نسخه شیعی به یک شکاف بدل شد. سال‌هاست که دیگر ما دو کشور مسلمان با کعبه و کتابی واحد نیستیم. ما دولتی شیعی هستیم و آن‌ها «وهابی» که هر دو، دیگری را مستحق مرگ می‌دانیم.


(کانال «مجمع دیوانگان» را دنبال کنید: https://telegram.me/divanesara)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر